خطاط، گیج، چتر، دست
عشق چون دید که بوسید لبت را باران
دست خطاط مرا چتر پر از غیرت کرد...
شاخه، رسیدن، هفت خط، چشم
می_رسد روزی که خنجر می کشم
هفت_خط شیشه را سر می کشم
ما دلشدگان، گمشده در بود و نبودیم
یعنی ز ازل تشنهی دیدار تو بودیم