يكشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۴ ب.ظ
7:52:07 AM
آمادهام آمادهام
تا لحظههایِ واپسین
تا آن غروبِ آخرین
آن روز که جانِ جهان
بیرون شود از جسمِ خاک
همواره زندانی شوم
حبسِ ابد!
زندانِ سخت
سلولِ زجر!
یک شرط دارد منتهی
آن، اینکه تو
با آن لبانِ آتشین
باشی شکنجه گرِ مرا
شرطم همین!
شلاقِ سرخِ لبِ تو
با تازیانه بزند!
زجرم دهد!
دردم دهد!
من عاشقِ شکنجه با
لبان جلّاد توأم!
«محمدصادق زمانی»
-
۰
۰
- ۹۴/۰۹/۰۱