بر لب نشانده آیه ی امن یجیب را وهاب زاده آل هاشم
شنبه, ۱ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۱۰ ب.ظ
بر لب نشانده ، آیه ی " أمن یجیب " را
بر دوش می کشد هیجانی ، عجیب را
هی! اضطراب پیش و پس کاروان به دل
بی صبر کرده ، طاقت زینب ، شکیب را
رخسار نیلی اش ، اثر ضرب سیلی است
آخر ، سکوت او ، بکشد نا نجیب را
با این وجود ، نافله ها را اقامه کرد
گویا ، نمی شنید ز دشمن ، نهیب را
زینب که باغبان گلستان کربلاست
تقسیم کرد در دو جهان ، عطر سیب را
در مجلس یزید چنان خطبه ای بخواند
از هم گسست ، او ، سخنان خطیب را
سر داده ناله ، از سر هجران روی دوست
آشفته کرده ، ناله ی او ، عندلیب را
طی کرد با تجلی خورشید روی نی
زینب ، تمام رنج فراز و نشیب را
ناحیه ی مقدسه ، جان کندن من است
باید نگفت معنی " خد التریب " را
توفان واژه هاست ، زبان امامت است
گفتا : سلام! صاحب " شیب الخضیب " را
شعرم ، تمام ، جان من از جسم کنده شد
باید صدا زنید برایم ، طبیب را
شاعر: وهاب زاده آل هاشم
- ۹۵/۰۸/۰۱