واژه، غریب، بادبادک، عبور
جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۰۵ ق.ظ
واژه، غریب، بادبادک، عبور
بادباکی که در عبور خود
تلخ می شود غریب، کم نبود
او که واژه واژه ی همیشه اش
هیچ جز نخی به دست غم نبود
«زهرا رشیدی»
واژگان غریب اشعارم, شاکی از غربت نبودن توست
ورنه بازیدن و نباریدن از تراویدن و چمیدن توست
رهگذارم و روزیم گذر است , تونباشی عبور هم نکنم
بادبادکی که آ رزویش,گاه گاهی به نخ کشیدن توست
«هانی»
بال در اوردم و پرنده شدم
از میان ابرها عبور کردم
لابه لای واژه های غریب
سر بابادکم چه دور کردم
«ساقی علیزاده»
- ۹۴/۰۸/۲۹