کبوتری تو، سپیدی، من آن کلاغ سیاهم...زهرا رشیدی
پنجشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۰۰ ق.ظ
کبوتری تو، سپیدی، من آن کلاغ سیاهم
که رد ترس به دوشم...، که پا به جاده و راهم
من آن سیاه غمینم، که مانده اشک به رویم
از اینکه خانه ندارم، از آنکه بی تو...، پر آهم
برای خواب تو... بوسه و بوسه هات ....به خوابم
ببین به حسرت رویت، چگونه خالی ِ چاهم!
دریغ از تو... و اینکه تو را شکستم عزیزم
به سیب سرخ دل تو، نشسته رد گناهم...
بگیر دست مرا باز و از صدات پرم کن
اگرچه تار و سیاهم، ببخش باز و بخواهم...
«زهرا رشیدی»
- ۹۴/۰۸/۲۸